فرقه های سری از مصر باستان تا فرامانسوری (بخش دوم)
فراماسونها، از نظر اعتقادی، اشتراکات زیادی با مصریان دارند. فراماسونها، به خلقت موجودات، از عدم و نیستی، اعتقاد ندارند و به فرضیهی داروین، در مورد وجود ابدیِ ماده، معتقدند. آنها نظریهی خلقِ ماده از عدم را، که در ادیان توحیدی مطرح میشود، قبول ندارند. در تشابهِ فکری مصریان با فراماسونها می توان به این نکته اشاره کرد که مصریان معتقد بودند که ماده همواره موجود بوده است. برای آنها، این طرز فکر، که خداوند چیزی را از نیستیِ مطلق خلق کند، غیرمنطقی مینمود. .
میان پیکرهی جورج واشنگتن، اولین رئیسجمهور فراماسون آمریکا، ومجسمهی باستانیِ خدایِ زئوس، که در معبد پانتئون نشسته است شباهتی وجود دارد: یک دستِ او به سمتِ بالا و دستِ دیگرش به سمتِ پایین قرار گرفته است.این حالت دستان، در ۳ شاهکارِ مشهور و رمزآلودِ لئوناردو داوینچی نیز دیده میشود: شامِ آخر، نیایش مجوسان و یحیای تعمیددهنده.
مطمئناً شباهت بُتِ شیطانپرستان با پیکرهی جورج واشنگتن و نقاشی معروفِ داوینچی، فقط ظاهری نیست و از نظر اعتقادی، اشتراکاتی بین آنها وجود دارد و نشانگر این است گرایشهای مشرکانه، توسطِ گروهی سرّی، در طی تاریخ و توسط گروههای مختلف، سینه به سینه، منتقل شده و به عصر امروز رسیده است.
حتی امروزه، نماد هرم، به دلیلِ تداومِ نفوذ و تسلطِ عقایدِ فراماسونها ، در عموم کشورهای جهان، پراکنده شده است: از موزه لوورِ فرانسه و لاسوگاسِ آمریکا گرفته تا دُبی.آیینهای وارد شدن اعضا در فراماسونری، شبیه آیینهای وارد شدن در جامعهی کاهنانِ مصرِ باستان است. این مراسم، در ارتباط با مرگ و رستاخیز اوزیریس است و در آن، اعضا از نظرِ روحی میمیرند و دوباره، به عنوانِ انسانهایی جدید، متولد میشوند. آنها، با این کار، زندگیِ گذشتهی خود را کنار میگذارند. حتی امروزه نیز، این مراسمِ خاص، به همان شیوه، تکرار میشود.